بعضی وقتها برای بعضی کارها بهانه ای لازم است ولی ما بدون هیج بهانه ای به سراغ یکی از همکاران پیشکسوتمان رفتیم که سابقه کاری ای تقریبا معادل با سابقه اپتومتری در ایران دارند . آقای علی اکبر شفیعی ، متولد 1338 و فارغ التحصیل 1361 که به حق سالها سابقه موفق در راستای ارائه صحیح و کامل خدمت اپتومتری به جامعه داشته اند ، با رویی خوش و گشاده ما را در مطب خود پذیرا شدند و فارغ از از اختلاف سنی و سابقه کار و ... ساعتی از وقت خویش را در اختیار ما گذاشتند . با تعهد به اینکه انشاء الله در فرصتهای دیگر به سراغ سایر عزیزان پیشکسوت نیز خواهیم رفت ، ماحصل گفتگوی مان با جناب آقای شفیعی ذیلا حضورتان عرضه میگردد :
ضمن عرض سلام خدمت شما و تشکر از وقتی که در اختیار ما گذاشتید ، لطفا جهت آشنایی خوانندگان این گزارش ، کمی از خودتان و سوابقتان بگویید .
من در سال 56 وارد دانشگاه شهید بهشتی شدم و سال 61 فارغ التحصیل شدم .در زمان انقلاب فرهنگي به اتفاق آقاي دكتر اميري و آقاي دكتر بابارضا و شادروان حسن نوري به شهرستان گنبد عزيمت كرديم و در طول يك سال ونيم ضمن استقرار در بيمارستان قابوس در اين شهر به حدود 40 روستاي حومه رفته وضمن خدمت اقدام به شناساندن اين رشته كرديم . پس از اتمام دوره لیسانس نزدیک به 9 سال جنگ و گریز با وزارت بهداشت داشتیم چرا که گرفتن پروانه از دیدگاه خودمان قانونی ولی از نظر وزارت بهداشت غیر قانونی بود . در این 9 سال چون مسئولیت اداره یک زندگی را بر عهده داشتم ، کار میکردم ولی همیشه سعي من این بود که بعنوان یک اپتومتریست شناخته شوم . بالاخره پس از 9 سال توانستیم پروانه ی مطب بگیریم .
بعد از فارغ التحصیلی سربازی و بعد براي طرح لايحه نيروي انساني به شهر خرم آباد رفتم . سربازیم را در بیمارستان 504 ارتش و طرحم را در بيمارستان شهداي عشاير خرم آباد بودم و در طول ماموريت به صورت داوطلب به روستاهائي مثل نور آباد و الشتر كه از محرومترين جاهاي استان لرستان است جهت معاينه و غربالگري عزيمت كردم . پس از آن وارد بیمارستان بانک ملی شدم و به مدت 18 سال در آنجا خدمت کردم . همیشه این موضوع در فکر من بود که مدرک تحصیلی من خیلی کم است تا اینکه سر از سیدنی استراليا در آوردم . می خواستم ادامه تحصیل بدهم ولی چون به من اقامت دائم ندادند و باید هزینه ها را خودم تامین می کردم و همچنین به دلیل اینکه خانواده ام وضعیت روحی مناسبی نداشتند به ایران برگشتم و دفتری كه در جنت آباد تهران داشتم گسترده تر كرده و با اینکه خیلی فضای کوچکی داشت ولی تراش عینکها و خدمات اپتومتري در همين دفتر كار به صورت كامل انجام می شد و مثل الان اپتومتری و عینکسازی را با هم و در یک جا اداره می نمودم . من در طول دوره کاری ام در ده ها جا بصورت خیریه کار کرده ام که مدارکش هم موجود است. حدود 4 سال است كه اقدام به احداث مطب دوم در فضاي وسيع تر با امكانات بهتر با همكاري يكي از اپتومتريست هاي جوان در خيابان كاشاني كرده ام.
کمی هم در مورد مطبتان و خدماتی که در اینجا ارائه مینمایید ، بفرمایید .
در مورد سرویسهای ارائه شده در این مطب باید بگویم تقریبا هیچ نوع خدماتی اعم از عینک سازی یا بینایی نیست که در اینجا به بیمارانمان ارائه ندهیم . حتی دستگاه رنگ هم داریم و رنگ نمودن عدسی ها را همینجا انجام میدهیم . در حال حاضر فقط خدمات اورتوپتیک نداریم که شخصا به آن بسیار علاقه مندم و به زودی آنرا هم به خدمات مطب اضافه میکنم .
الان بعضی از بچه های ما مشکل دارو دارند و میگویند که باید مجوز تجويز چند قلم دارو در مطب داشته باشیم ولی نظر من این است که باید بیماران را فیلتره کنیم یعنی فقط اگر بیمار به ما مربوط می شد او را پذیرش کنیم تا آرامش حرفه ای داشته باشیم .
من همیشه به دنبال کار گروهی بوده ام ولی متاسفانه در کشور ما کار گروهی مد نیست در صورتی که در تمام دنیا و تمام رشته ها اینگونه است که چندین نفر در یک محل بصورت گروهی حضور دارند و هر کسی قسمتی از خدمات مطب را ارائه میدهد . حتی من پیشنهاد دادم که بچه های اپتومتری جمع شوند و با همدیگر یک کلینیک کامل و پیشرفته ی اپتومتری راه بندازند ولی متاسفانه عملی نشد .
تعریف شما از یک اپتومتریست کامل چیست ؟ ( ادامه مصاحبه را در قسمت بعد بخوانید ...)
تهیه گزارش : سید سعید ایوب زاده
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر