تکنيکهايی که در اين يادداشت مرور شده برای بسياری از ما کاملاً آشنا هستند، امّا نکاتی هست که تکرارشان خالی از فايده نيست، خصوصاً در مورد استفاده از يکی از اين تستها برای ارائه بهترين نمرۀ ديد نزديک و استفاده از تمهيداتی ضروری برای کنترل شاپرشن در تست سهولت تطابق. اين مورد اخير را گمان نکنم هيچکدام از ما تا کنون رعايت کرده باشيم: سهولت تطابقی بدون کنترل ساپرشن، فاقد اعتبار تشخيصی است.
جزئيات اين مطلب را در اينجا ملاحظه فرماييد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر