چهارشنبه، خرداد ۲۹، ۱۳۸۷
داستانک:
یک روز سه نفر وارد مطب یک خانم اپتومتریست شدند یک مرد یک زن ویک بچه زن از خانم منشی پرسید : خانم دکتر تشریف دارند؟ منشی گفت :بله امرتان زن ادامه داد : برای تست چشم بچه خدمت ایشان رسیدیم خانم منشی گفت : دارند فریم عینک انتخاب می کنند لطفا چند لحظه صبر کنید زمان به کندی سپری میشد و حدود سه ساعت از زمان اعلام (چند لحظه) خانم منشی گذشت مرد وزن زیر لب مشتری را که سه ساعت برای انتخاب فریم طول داده بود را لعن میکردند و به او بد و بیراه میگفتند بالاخره در اتاق دکتر باز شد و دو مرد با یک عدد کیف بزرگ از اتاق خارج شدند مرد و زن فرزندشان به اتاق وارد شدند و خانم دکتر ضمن معذرت خواهی گفت ببخشید من داشتم برای قسمت فروش از این دو آقا فریم میخریدم تازه مرد وزن متوجه شدند که این خود دکتر بوده که فریم انتخاب میکرده نه مشتری..........
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
چرا بیمه دانا فقط مطالبات اپتومتریست ها را پرداخت نمیکند؟
مدتهاست که اپتومتریست ها منتظرند تا بیمه دانا مطالبات آنها را پرداخت کند ظاهراً بیمه دانا فقط برای پرداخت مطالبات ما پول ندارد وگرنه مطالبات...
-
يكي از دوستان اپتومتريست تعريف مي كرد يكسال بعد از فارغ التحصيلي وقتي كه در يك مجلس عروسي شركت كرده بودم در ميان جمعي از دوستان و آشنايان اي...
-
با گسترش دوره های کارشناسی و ارشد اپتومتری دیگر نیازی به کاردان اپتیک نبود و این رشته برای همیشه حذف گردید عینک سازی زمانی فقط از طریق نسل ...
-
قرارداد با بیمه تکمیلی رانت بزرگیست که اگر نصیب شما شود آنوقت مراجعین مرکز بینایی سنجی شما چند برابر می شود ودرآمد شما به شرط پرداخت آن توس...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر