یکشنبه، شهریور ۲۳، ۱۳۸۲

تفكر ماوراي انديشه T.M

با توجه به اهميت طب مكمل و الويت پيشگيري بردرمان در عصر رايانه كه نظم نقش غير قابل انكاري در تمام مسائل زندگي دارد و با عنايت به اينكه T.M از علوم مدرن مي باشد اين مقاله تحت عنوان تفكر ماوراي انديشه جهت آشنايي با T.M تهيه شده است.
تفكر ماوراي انديشه يا T.M (Transcendental Meditation ) يك تمرين ساده ولي منحصر به فرد ذهني است كه حدود 40 سال پيش در سال 1956 ماهاريشي ماهيشيوگي (Maharishi ) كه او هم از استادش (Gurudev ) گورودو تعليم گرفته بود براي اولين بار به دنيا عرضه شد.در حاليكه در طبيعت , حركت دقيق سيارات , رشد گياهان و … شاهد نظم پيشرفته و بسيار پيچيده هستيم كه در همه آنها شعور خلاقي را حاكم مي بينيم پس انسان هم بايد اين شعور را كسب نموده و بكار گيرد . T.M جنبه عملي علم شعور خلاق است . در فيزيك كوانتوم همه قوانين طبيعي در خلاء تجربه و تحقيق مي شود و خلاء داراي نظم كامل بوده و حوزه واحد همه قوانين طبيعي , محل خروج ذرات بنيادي مولكولهاو اتمها و مرحله كمترين هيجانات ماده و انرژي و مقر تمام دانشها , تغييرها و قوانين طبيعي است (Unified Field ) .
انسانها داراي مراحل آگاهي ( خواب , رويا , بيداري ) مي باشند كه در تغيير بوده و نحوهٌ فعاليت مغز در اين سه حالت با هم تفاوت دارد . سوخت و ساز بدن در خواب افت مي كند .البته مراحل آگاهي به اين سه تجربه محدود و مرحلهٌ آگاهي خاص (آگاهي مطلق ) نيز وجود داردكه با T.M به دست مي آيد و خالص , ناپيدا , نامرئي و نامحدود بوده و از بين مي رود و حوزه نظم كامل و آرامش مي باشد .T.M ظرفيت ذهني , قابليت فكر , عمل و قدرداني و ارزيابي را افزايش مي دهد.
فكر بتدريج با زاويه اي كه مانترا (صداي بيصدا)به آن مي دهد طبق خاصيت خود به لايه هاي عمقي تر خود مي رود تا به سرچشمهٌ افكار برسد كه خيلي قوي بوده و عمل خوب و موفقيت را بهمراه دارد و عميقترين مرحلهٌ كمترين هيجانات آگاهي , آگاهي خالص است . خستگي ما با رسيدن به لايه هاي عميق كمتر شده و استراحت عميق مي گيريم و مي توانيم مسئوليت بيشتري قبول كنيم.
مانترا(Mantra )واژه سانسكريتي است به معناي فكري كه آثار آن معلوم است . مانترا از نظر اثر ارتعاشي آن كه مشابه كيفيت صوت است بكار گرفته مي شود زيرا صدا وسيله موٌثري براي رهايي ذهن از فرايند روزانهٌ تفكر وتغيير مسير سريع و قوي آن به سمت فعاليتــهاي رواني آرام مي باشد . فكر اصوات , مانتـــرا ناميــده
مي شود كه براي هر شخص جداگانه انتخاب مي شود و پس از آنكه آموخته شد اثر مطمئني بر فرايند خود انگيختهٌ كاهش فرايند رواني دارد. به اعتقاد ماهاريشي , مانترا همچون دعاي مقدسي كه در برگيرندهٌ قدرت الهي باشد , از نيروئي فوق العاده برخوردار است. يكي ازمشهورترين مانتراها, صداي جهني (OM ) مي باشد.
مهارت در عمل احتياج به سكوت خلاق دارد و بايد سكوت درون را به بيرون بياوريم . فكر ما قدرت بسيار زياد داردو بايد ذهن را به آن سطح , به عقب و به سرچشمهٌ افكار ببريم و در آن سطح فكر كنيم .
ما در T.M استراحتعميق زندهٌ توأم با هوشياري مي گيريم.
كارهاي روتين روزمره خلاقيت ذهن را از بين مي برد و با ذهن خسته , حافظهٌ ما درست كار مي كند . اگر هر روز ذهن را به حوزهٌ نا محدود باز كنيم سختي كار روتين را از بين مي بريم .
مقايسه مديتييتورها (كسانيكه T.M مي كنند) با اشخاص عادي يا حتي كسانيكه TM را به صورت مرتب انجام مي دهند تفاوت شگفت آوري در قدرت يادگيري (Inteligence Growth Rate ) , نمره درسي (Acadeemic Marks ) خلاقيت(Creating ) و سرعت عكس العمل(Faster Reaction ) نشان مي دهد.
مقايسه خواب و T.M
خواب خوب ما را سر حال مي كند و خستگي سطحي ما را از بين مي برد , اما قادر به زدودن خستگي هاي عميق و و فشارهاي روحي سنگين و كهنه نيست , اما T.M حتي آن خستگي ها را هم از بين مي برد .ضريب متابوليك بدن بعد از چند ساعت خواب 8% كاهش مي يابد در حالي كي بعد از چند دقيقه T.M حدود 16% يعني 2 برابر كاهش پيدا مي كند .
T.M ريشه هاي تنش ها, عوامل بيماريهاي روان تني (Psychosomatic ) , اضطراب , ترس , افسردگي , غم , ميگرن و … را از بين برده و عامل فشار عصبي را كه سالها در فكر شخص نفوذ و رسوب كرده , خنثي نموده و حواس پنجگانه را تقويت كرده و E.E.G نوار امواج مغزي را به اوج نظم خود رسانده و سيستم عصبي را تجديد حيات مي كند و در نتيجه كمتر مريض مي شويم . T.M اضطراب تخلف و جنايت را در زندانيان كمتر مي كند
T.M ضريب مقاومت الكتريكي پوست را تا K.ohm 180 بالا مي برد كه ميزان آن در حالت عادي K.ohm 15 و در حالت درازكش K.ohm 30 مي باشد (Change in Skin Resistance ) بعد از 30 روز تمرين كردن كسانيكه بعد از 75 دقيقه خوابشان مي برد در عرض 15 دقيقه خوابشان مي بردو با از بين رفتن هيجانات عصبي خواب منظم مي شود . بعلت آرام شدن تنفس , حملات آسمي در بيماران مبتلا تا حد زيادي درمان مي شود (Natural Change in Breath Rate & Bronchialasthma ).
T.M بر روي كسانيكه براي آرام كردن هيجانات بطور مصنوعــي از الكل , سيگار و مواد مخــدر استفــاده
مي كنند , اثر بسيار مثبتي دارد .(Reduce Use of Alcohol and Cigarettes )
ميزان اسيد لاكتيك كه در هيجانات بالا مي رود با T.M پايين مي آيد . اعتماد بنفس , ثبات احساسي , گذشت , خودكفايي , احترام , ايثار و هماهنگي بيشتر مي شود و شخص مديتيتور حالش بهتر شده و دنيا را بهتر مي بيند زيرا از قديم گفته اند زيبائي در چشم بيننده است.
در T.M چه روي مي دهد؟
اين عمل كاملاً اتوماتيك است و فقط به قابليت فكر نياز دارد مثل شيرجه زدن كه ما فقط زاويهٌ صحيح به بدن مي دهيم و بقيه كارها خود بخود صورت مي گيرد . اين فرايند رواني بطور خودكار يك پاسخ فيزيولوژيكي را تحريك كرده و اين پاسخ , شخص را به آرامش عميق و افزايش هوشياري هدايت مي كند طي انجام اين عمل شخص به ذهن خود فرصت مي دهد كه حالت بسط يافته را كه لذت بخش است و توجه شخص را به درون معطوف مي كند تجربه كند . ذهن بسيار آرام شده و در عين حال در آماده باش شديد بسر مي برد و سطوح ذهني راتجربه كرده و در طي آن بصورت فزاينده از ماهيت ناپيوسته آگاهي در حالت فقدان اشياء آگاه خواهد شد . اين حالت يعني آگاهي خالص كه بيداري گترده دروني بدون آگاهي بر چيزي جز خود آگاهي است .
T.M نظر اجمالي به عمق وجود و دروني ترين جنبهٌ خويشن است كه در واقع طبيعي و جهاني است همچنانكه چشم براي ديدن خود نياز به آئينه دارد , ذهن نيز براي آگاهي به طبيعت دروني خويش به روش آگاه شدن نيازمند است . رمز تأثير بخشي T.M در به حداقل رساندن فعاليت رواني و در جهت دادن مجدد و خود انگيختهٌ ذهن از گرفتاري به سمت افكار كاملاً رشد كرده و اشتغال كمتر به سطوح تزئين يافته فكراست كه آنقدرآسان است, مثل عمل شيرجه كه فقط مستلزم دادن راويه مناسب است .
در واقع با گفتن و ادامه دادن مانترا , فعاليت ذهن كم مي شود كه بصورت كمي فعاليت بدن ظاهر مي شود ذهن كه آرام شد تنفس آرام مي شودو ما استراحت عميق مي گيريم د راين استراحت , خستگي ها , فشارها و دردهاي كهنهٌ عصبي شروع به بيرون آمدن مي كنند كه چون اين عمل سنگين است منجر به افزايش فعاليت بدن و احساساتي از قبيل احساس فيزيكي , درد , خارش , تكان , گريه, خنده و … مي شود كه به علت ارتباط ذهن و بدن , ذهن هم فعاليتش زياد مي شود كه بصورت فكر تجلي مي كند و با هر فكري بك خستگي بيرون مي آيد . وقتي ديديم در حال فكر هستيم آرام به مانترا برمي گرديم و آن را تكرار مي كنيم .
ذهن مسئول حركت T.M است چون طبيعتش عميق تر شدن و آرامتر شدن است و بدن مسئول حركت بيروني T.M براي انجام فعاليت وهر دوي اعمال طبيعي و لازم براي ادامه حيات مي باشند . رمز موفقيت در T.M كه خيلي راحت و معصومانه برخورد كنيم.
استراحت بعد از تمرين بسيار مهم است اين كار براي جلوگيري از شوك لازم است . اگر يكدفعه از تمرين بيرون بيائيم شوك خود رابصورت سر درد , خستگي و كلافگي نشان مي دهد اگر در وقت استراحت حس غم , بغض و يا دردي احساس شود بايد بيشتر استراحت بگيريم اگر اين استراحت انجام نگيرد كيفيات خوب T.M نه تنها تجربه مي شود بلكه سنگين از تمرين بيرون مي آئيم. خانمهاي باردار و بيماران مي توانند , 20 دقيقه در روز خارج از برنامه روزانه تمرين كنند . نوزادان اينگونه افراد كاملاً از نوزادان ساير افراد متمتيز خواهند بود . در مواقع اضطراري مثلاً در حين آژير قرمز نيز براي عدم تأثير بر روي اعصاب مي توان 10-5 دقيقه T.M كرد . بين T.M صبح و ظهر بايد حدود 6-5 ساعت فاصله باشد البته در T.M گروهي رعايت اين فاصله لازم نيست.
علائم T.M صحيح
بتدريج كهمانترا وارد لايه هاي عميقتر ذهن مي شود , محو و محوتر مي شود .(مثل آسانسوري كه ذهن راپايين برده و خودش برمي گردد) تنفس ما با آرام شدن ذهن آرامتر مي شود.
در T.Mغلط , هر گونه سعي , به سردرد در ناحيه پيشاني و هرگونه تمركز , به درد پشت گردن , كلافگي و سنگيني تمرين و كنديزمان منجر مي شود و زود برخواستن از تمرين , به زود رنجي , خستگي و يا بالعكس هيجان در طول روز منجر مي شود . بعداز بيداري حتماً 10-5 دقيقه استراحت لازم است.
لايه هاي عميقتر ذهن جذابتر هستند و در آنها سكوت و انرزي جريان دارد . لحظه اي كه ذهن به سرچشمهٌ افكار (هدف زندگي و تكامل) مي رسد بسيار سريع است اما بينش حاصله بسيار مهم است كه آيا با ادامهٌ فعاليت روزانه از بين مي رود يامي توان بنحوي بطور دائم اين آگاهي خالص را حفظ كرد؟
روزهاي اول با كار روزمره , آگاهي حاصل از T.M از بين مي رود اما به مرور زمان دستگاه عصبي ما با آگاهي خالص صميمي مي شود و ما سكوت و كار راتوأمان خواهيم داشت . زماني كه CNS (دستگاه عصبي مركزي) ما به آن درجه از پاكي و سلامت برسد ديگر هيچ چيزي نمي تواند آنرا از ما بگيرد و در آن صورت به آگاهي كيهاني مي رسيم كه شخص داراي روشن بيني , كمال و ذهن نامحدود بوده و در حد اعلاي سلامت و خودشناسي مي باشد.
انعكاس آگاهي خالص در سيستم عصبي , تبديل خود كوچك به خود بزرگ است.در اين مرحله شخص از 200% ارزشهاي زندگي استفاده مي كند 100% ارزشهاي ذهني و 100% ارزشهاي بدني , در حرفهٌ خود مهارت بسيار زيادي دارد و پشتيباني تمام قوانين طبيعي را بهمراه خود دارد زيرا او در نظم كامل است. نشاني اين آگاهي خالص گذشت سريع زمان در حين تمرين است زيرا ديگر در آنجا بعد زمان مطرح نيست و بدن غافل ازگذشت زمان بوده ودرسكوت وآرامش غرق است ودربيرون از T.M نيز فعال وسازنده است.
دوره هاي آموزشي 7-2 روزه كه در آن فرد در استراحت كامل و در دوره آمادگي Sidhis (دوره تكاملي T.M ) بسر مي برد وجود دارد .T.M دسته جمعي تأثير بسيار زيادي دارد . طبق اصل 1% ماهاريشي بعلت همبستگي نامحدود تأثير متقابل در فيزيك اگر 1% از مردم جهاني كه حدود 7000 نفر مي شود در مكاني با هم Sidihs كنند امواج منظم مغزي و سكوت آنها در همهٌ جهان اثر گذاشته و به همه آرامش مي بخشد .
Sidihs تكنيكهاي ذهني مخصوصي هستند كه تجربيات خاصي مي دهد و كمال را در ذهن و بدن بوجود آورده و باعث مي شود كه آگاهي خاصي را بيشتر محافظت كنيم , ذهن در سطوح ساكت تر و عميق تر مي تواند فكر كرده و يكسري فرمولهايي را وارد كرده , سكوت را بيدار كند و هماهنگي ذهن و بدن به اوج خود رسيده و توسط ذهن به بدن فرمان داده مي شود, حواس پنجگانه كاملاً تقويت شده و سكوت , سرور دوستي و آرامش به حد كمال خود برسد .
اگر كسي C.N.S سالم و نرمال داشته باشد با T.M كردن در آگاهي خالص خواهد بود و آگاهي كياني را در تمام طول عمر نگه خواهد داشت , در اين صورت شخص در مدت بسيار كمي همكه نياز به خواب پيدا مي كند روياهاي خيلي سبكي مي تواند داشته باشد. خوابهاي كوتاه 3-2 دقيقه اي جزء T.M است و معلوم مي شود كه بدن بيشتر از T.M به خواب نياز دارد يكي از حالتهايي كه در آن بطور شديد يك خستگي بزرگ بيرون مي آيد حالت بغض و گريه شديد است كه در آن صورت بايد شخص خود را آزاد بگذارد تا فشارها كاملاً خارج شوند . مهم نيست كه در T.M چه اتفاقي مي افتد , حالات ذهني ما متغير است مهم اين است كه ما نسبت به ديگران راحت تر هستيم . رمز موفقيت معصوميت كامل است.
علت اينكه ذهن در آگاهي خالص نمي تواند زياد باقي بماند خستگي ماست . سيستم C.N.S ما بايد بعد از خستگي به تعادل برسد والا صدمات زيادي متوجهمان مي شود و مقاومتمان در برابر فشارهاي ديگر كم ميشود ادراك تيره ترو حواس كندتر مي شود جراحتها, سوءهاضمه, بي خوابي, به خطر افتادن وضعيت اجتماعي , ناتواني در مواجهه با مسئوليتهاي زياد, رقابت شديد , ترديد در هدفها همه وهمه ذهن خسته ما را تهديد مي كند. هر گونه تغيير در روال عادي زندگي (مسافرت,تغيير شغل , ازدواج ,مرگ دوست يا فاميل و … )باعث ايجاد خستگي شديد مي شود كه بر تمام فعاليتهاي فيزيولوژيكي بدن ما تأثير مي گذارد و اگر ما به سيستم عصبي خود اجازه استراحت ندهيم و مرتب اين سيستم در حال فشار باشد بايد عواقب جبران ناپذيري را تحمل بكنيم.
در درون هر شخص يك منبع بي حد و حصر انرژي و هوشياري (شعور) وجود دارد كه ماهاريشي آنرا سرچشمهٌ هوشياري آفريننده مي نامد و در واقع آن واقعيت بي حد و مرزي كه در نزديكترين تجربهٌ من آشكار مي شود .T.M بطور طبقه بندي شده به اين منبع بزرگ تلنگر مي زند و اين كار را با طبيعي كردن و آشكار نمودن همهٌ نيروي نهفتهٌ زندگي انسان انجام مي دهد. با ارزشترين شكل بازگشت را مي توان بطور مشخص در نوابغ و هنرمندان مشاهده كرد . در اينگونه افراد توان كاوش در عميق ترين لايه هاي ناخودآگاه وجود دارد . دستيابي به مركز تقريباً والاترين حالتي است كه انسان مي تواند به آن دست يابد . بشر در سير طبيعي خويش به سمت وجود كاملتر و شكوفائي انساني خود فشار مي آورد كه درست مشابه فشار علمي طبيعتگرانه اي است كه ميوه سيب به سمت درخت سيب دارد .
در تجربهٌ اوج نيروهاي شخصي بصورت كارا و بطريقي كاملاً لذتبخش گرد هم مي آيند و شخص تماميت بيشتري پيدا كرده و كمتر احساس تجزيه مي كند و بطور واقعي بيشتر , خود مي شود, نيروهاي نهفته اش شكوفا شده و به درون وجودش نزديكتر مي شود . والاترين آرمانهاي انسانيت , خلاقيت , عشق به حقيقت , حساسيت , خود كفائي , ارزش دادن به ديگران , قدرت انجام وظيفه , مسئوليت پذيري كاملاً احساس شده و شخص در سراسر تناوب طبيعي (بيداري, خواب, رويا) حالت آگاهي خالص را خواهد داشت و انرژي و هوشياري و رضايت را در تمام زندگيش متجلي خواهد نمود.

منابع
1- خلاصه اي از مجموعه كلاسهاي تئوري و عملي T.M – موٌسسه شعور خلاق تهران – (1376)
2- جانسون , اسپنسر: يك دقيقه براي خودم , ترجمه صديقه ابراهيمي (فخار) انتشارات ياسمن , چاپ هفتم, (1376) صص 67و68و79و93و111و117
3- چوپرا, ديپك, شفاي كوانتومي : كاوشي در مرزهاي پزشكي ذهن و بدن , ترجمه هايده قلعه بيگي , تهران , موٌسسه علم شعور خلاق , (1370) صص 120, 159, 166, 180, 193, 197 , 204,310 , 243, 266
4- "Liubimov – NN , -TV: Liubimov – SN", “The cerebral of the somatosenaory and auditory afferent projections to the cerebral cortex in men and animals".USP – Fiziol – Nauk, 1998 Jul – sep , 29(3) :3- 20

هیچ نظری موجود نیست:

برگزاری کنگره ۲۶ اپتومتری ایران

بیست وششمین‌کنگره اپتومتری ایران از هفدهم تا نوزدهم مردادماه در هتل المپیک برگزار شد